هوش مصنوعی: شاعر در این متن از رنج‌های جسمی و روحی خود می‌گوید و آرزوی فرار از دنیای مادی را دارد. او به دنبال درمانی برای دردهای کهنه‌اش است اما امیدی به بهبودی ندارد. همچنین، از ناامیدی از انسان‌ها سخن می‌گوید و آرزوی مکانی بدون حضور انسان را دارد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و ناامیدی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی از انسان‌ها ممکن است برای سنین پایین‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۳۰

ای خدا خواهم برون از هر دو عالم عالمی
تا ز رنج جسم و جان آنجا بیاسایم دمی

این خمار کهنه ی ما را کجا باشد علاج
از سبو تا خم دریغا گر ز می بودی یمی

زخم دل را مرهمی جستم طبیبی دید و گفت
زخم شست قاتلی هست این ندارد مرهمی

آدمی زادی که می گویند اگر این مردمند
ای خوشا جایی که در آنجا نباشد آدمی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.