۱۸۱ بار خوانده شده

فصل دوم - لذات و ألم قوای چهارگانه

چون شناختی که آدمی را چهار قوه است که حکم سرهنگان دارند نظریه عقلیه، وهمیه خیالیه، سبعیه غضبیه، و بهیمیه شهویه.
بدان که به إزای هر یک از این ها لذتی است و المی، و لذت هر یک در چیزی است که مقتضای طبیعت و مناسب جبلت آن است که به جهت آن خلق شده اند، و المش در خلاف آن است.
پس، چون مقتضای عقل و سبب ایجاد آن، معرفت حقایق اشیاء است، لذت آن در علم و معرفت، و الم آن در جهل و حیرت است.
و مقتضای غضب، چون قهر است و انتقام، لذتش در غلبه و تسلط است، و المش در مغلوبیت.
و شهوت، چون مخلوق است از برای تحصیل غذا و سایر آنچه قوام بدن به آن است، لذتش در رسیدن به آنها و المش در حرمان و ممنوعیت از آنها است و همچنین است در وهمیه.
پس همچنان که قوا در آدمی چهارند، همچنین هر یک از لذت و الم نیز بر چهار قسم اند:
عقلیه، خیالیه، غضبیه و شهویه و بالاترین لذتها، لذت عقلیه است که به اختلاف «احوال»، مختلف نمی شود و سایر لذات در جنب آنها قدر و مقداری ندارد و ابتدای امر آدمی میل او به سایر لذات است، و هر چند جنبه حیوانیت قوت می گیرد این لذات نیز قوی تر می گردد و چندان که ضعف در قوه حیوانیت حاصل گردد این لذات نیز ضعیف تر می گردند و در بدو امر لذات عقلیه از برای آدمی نیست، زیرا که آنها حاصل نمی شوند مگر از برای نفوس مطهره از رذایل، و متحلیه به فضایل و بعد از آنکه آدمی به مرتبه درک لذات عقلیه رسید، هر چند قوه عقلیه زیاد می شود و تسلط عقل بر سایر قوا زیاد می گردد، لذات آن هم اتم می شود، و همه روزه در قوت و شدت است، و نقص و زوالی از برای آن نیست.
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:فصل اول - قوای چهارگانه و تبعیت سایر قوا از آنها
گوهر بعدی:منحصر نبودن لذات در لذات جسم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.