۲۲۳ بار خوانده شده
ضد صفت بخل، «سخاوت» است و آن از ثمره زهد و بی مبالاتی به دنیا است و مشهورترین صفات پیغمبران خدا و معروف ترین اخلاق اصفیا و اولیاء است از معالی اخلاق، و صاحب آن پسندیده اهل آفاق است.
چنان که حضرت امیرالمومنین علیه السلام فرمود که «من جاد ساد» یعنی «هر که جود ورزید بزرگ گردید».
فریدون فرخ فرشته نبود
ز مشک و ز عنبر سرشته نبود
به داد و دهش یافت آن نیکوئی
تو داد و دهش کن فریدون توئی
از حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم مروی است که «سخاوت درختی است از درختهای بهشت، که شاخهای خود را بر زمین آویخته است پس هر که یکی از آن شاخها را بگیرد، او را به بهشت می کشد» و فرمود که «سخی به خدا نزدیک، و به دلهای مردم نزدیک، و به بهشت نزدیک، و از آتش جهنم دور است» و فرمود که «خداوند عالم، مباهات می کند ملائکه را به کسی که اطعام مردمان کند» و فرمود: «خدا را بندگانی چند است که نعمت خود را مخصوص ایشان می گرداند، تا نفع به بندگان خدا رسانند پس هر کدام از ایشان که بخل نمایند در این منافع، خدا نعمت را از او به دیگری نقل می کند».
تو با خلق نیکی کن ای نیکبخت
که فردا نگیرد خدا بر تو سخت
و فرمود که «بهشت خانه اهل سخاوت است» و فرمود: «جوان سخی گناهکار، در نزد خدا محبوبتر است از پیر عابد بخیل» و از آن حضرت مروی است که «سخی را اهل آسمان ها دوست می دارند و اهل زمینها دوست دارند و طینت او از خاک پاک سرشته شده و آب چشم او از آب کوثر خلق شده و بخیل را اهل آسمانها و زمین ها دشمن دارند و خلقت او از خاک کثیف چرک آلود خلق شده و آب چشم او از آب عوسج مخلوق شده» «جمعی از اهل یمن بر حضرت فخر ذوالمنن وارد شدند و در میان ایشان مردی بود که بسیار سخن آور و حراف، و در گفتگو از همه عظیم تر، و مبالغه او در مباحثه با جناب پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و حجت گرفتن بر آن سرور از همه بیشتر بود و به حدی مبالغه نمود که آن حضرت خشمناک گردید و رنگ مبارکش متغیر گشت و رگ پیشانی منورش پیچیده شد و چشم بر زمین انداخت، که جبرئیل آمد و گفت: خدایت سلام می رساند و می گوید که این مرد از اهل سخاوت، و نان ده است پس خشم آن حضرت فرونشست و سر بالا کرد و فرمود که: اگر نه این بود که مرا جبرئیل خبر داد که تو سخی نان دهی، ترا از خود می راندم و عبرت دیگران می کردم آن مرد گفت که خدای تو سخاوت را دوست دارد؟ فرمود: بلی آن مرد گفت: «اشهد ان لا اله الا الله و اشهد انک لرسول الله» به خدائی که تو را به حق برانگیخته است که هرگز احدی را از مال خود محروم برنگردانیدم مروی است که «چون حضرت موسی علیه السلام بر سامری دست یافت، خطاب عزت رسید که او را مکش، زیرا که او سخی است» و بالجمله فضیلت سخا، خود ظاهر و روشن، و صاحب آن در نزد خالق و خلق محبوب و مستحسن، و در دنیا در اکرام و اعزاز، و در عقبی سرافراز است و کدام عاقل، سرافرازی دو جهان را از دست می دهد و جمادی چند بر روی هم می نهد؟
بیا تا خوریم آنچه داریم شاد
درم بر درم چند باید نهاد
درین باغ رنگین درختی نرست
که ماند از قفای تبر زین درست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
چنان که حضرت امیرالمومنین علیه السلام فرمود که «من جاد ساد» یعنی «هر که جود ورزید بزرگ گردید».
فریدون فرخ فرشته نبود
ز مشک و ز عنبر سرشته نبود
به داد و دهش یافت آن نیکوئی
تو داد و دهش کن فریدون توئی
از حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم مروی است که «سخاوت درختی است از درختهای بهشت، که شاخهای خود را بر زمین آویخته است پس هر که یکی از آن شاخها را بگیرد، او را به بهشت می کشد» و فرمود که «سخی به خدا نزدیک، و به دلهای مردم نزدیک، و به بهشت نزدیک، و از آتش جهنم دور است» و فرمود که «خداوند عالم، مباهات می کند ملائکه را به کسی که اطعام مردمان کند» و فرمود: «خدا را بندگانی چند است که نعمت خود را مخصوص ایشان می گرداند، تا نفع به بندگان خدا رسانند پس هر کدام از ایشان که بخل نمایند در این منافع، خدا نعمت را از او به دیگری نقل می کند».
تو با خلق نیکی کن ای نیکبخت
که فردا نگیرد خدا بر تو سخت
و فرمود که «بهشت خانه اهل سخاوت است» و فرمود: «جوان سخی گناهکار، در نزد خدا محبوبتر است از پیر عابد بخیل» و از آن حضرت مروی است که «سخی را اهل آسمان ها دوست می دارند و اهل زمینها دوست دارند و طینت او از خاک پاک سرشته شده و آب چشم او از آب کوثر خلق شده و بخیل را اهل آسمانها و زمین ها دشمن دارند و خلقت او از خاک کثیف چرک آلود خلق شده و آب چشم او از آب عوسج مخلوق شده» «جمعی از اهل یمن بر حضرت فخر ذوالمنن وارد شدند و در میان ایشان مردی بود که بسیار سخن آور و حراف، و در گفتگو از همه عظیم تر، و مبالغه او در مباحثه با جناب پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و حجت گرفتن بر آن سرور از همه بیشتر بود و به حدی مبالغه نمود که آن حضرت خشمناک گردید و رنگ مبارکش متغیر گشت و رگ پیشانی منورش پیچیده شد و چشم بر زمین انداخت، که جبرئیل آمد و گفت: خدایت سلام می رساند و می گوید که این مرد از اهل سخاوت، و نان ده است پس خشم آن حضرت فرونشست و سر بالا کرد و فرمود که: اگر نه این بود که مرا جبرئیل خبر داد که تو سخی نان دهی، ترا از خود می راندم و عبرت دیگران می کردم آن مرد گفت که خدای تو سخاوت را دوست دارد؟ فرمود: بلی آن مرد گفت: «اشهد ان لا اله الا الله و اشهد انک لرسول الله» به خدائی که تو را به حق برانگیخته است که هرگز احدی را از مال خود محروم برنگردانیدم مروی است که «چون حضرت موسی علیه السلام بر سامری دست یافت، خطاب عزت رسید که او را مکش، زیرا که او سخی است» و بالجمله فضیلت سخا، خود ظاهر و روشن، و صاحب آن در نزد خالق و خلق محبوب و مستحسن، و در دنیا در اکرام و اعزاز، و در عقبی سرافراز است و کدام عاقل، سرافرازی دو جهان را از دست می دهد و جمادی چند بر روی هم می نهد؟
بیا تا خوریم آنچه داریم شاد
درم بر درم چند باید نهاد
درین باغ رنگین درختی نرست
که ماند از قفای تبر زین درست
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:صفت پنجم - بخل و مذمت آن
گوهر بعدی:ایثار، بالاترین مرتبه سخاوت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.