۲۷۰ بار خوانده شده
صفت ششم: مال حرام خوردن و از آن اجتناب نکردن است و آن از نتایج حب دنیا و حرص بر آن است و از اشد مهلکات، و اعظم موانع وصول به سعادات است بیشتر کسانی که به هلاکت رسیده اند سببش آن بوده و اکثر مردم که از فیوضات و سعادات محروم مانده اند به واسطه آن شدی سدی از این محکم تر در راه توفیق نیست و پرده ای از این مانع تر بر چهره تایید نه و کسی که تأمل کند می داند که خوردن حرام، اعظم حجابی است بندگان را از وصول به درجه ابرار و قوی تر مانعی است از اتصال به عالم انوار سراچه عالم را از آن تیرگی و ظلمت و خباثت و غفلت حاصل، و نفس انسانی به واسطه آن به اسفل درکات هلاکت و ضلالت واصل می گردد «و هو الذی انساها عهود الحمی و هو الذی أهواها فی مهاوی الضلاله و الردی» یعنی «عهد پروردگار به واسطه آن فراموش، و در چاههای گمراهی و سرگردانی با شیاطین به سبب آن هم آغوش».
آری:دلی که از لقمه حرام روئیده شده باشد کجا و قابلیت انوار عالم مقدس کجا؟ و نطفه را که از مال مردم هم رسیده باشد با مرتبه رفیعه انس با پروردگار چه کار؟ چگونه پرتو لمعات عالم نور، به دلی تابد که بخار غذای حرام، آن را تاریک کرده؟ و کی پاکیزگی و صفا از برای نفس حاصل می شود که کثافات مال مشتبه آن را آلوده و چرک نموده باشد؟ و به همین جهت حاملین شرع و احکام، و امنای وحی ملک علام، نهایت تحذیر از او فرمودند و به شدت هر چه تمامتر از او منع نمودند
از حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم مروی است که «در بیت المقدس فرشته ای هست که هر شب ندا می کند که هر که بخورد چیزی را که حرام باشد، خدا از او نه قبول می فرماید سنتی را، و نه واجبی را» و نیز از آن سرور مروی است که «هر که باک نداشته باشد از اینکه هرجا مال را تحصیل کند، خدا هم باک ندارد که از هر دری او را وارد جهنم کند» و فرمود: «هر گوشتی که از حرام روئیده شود آتش سزاوار است به آن» و نیز فرمود که «هر که مالی از سر ممر حرامی به دست آورد و به آن صله رحم به جا آورد، یا تصدیق کند، یا در راه خدا انفاق نماید، خداوند عالم، همه را جمع می کند، پس آن را داخل آتش می کند» و فرمود: «هر که مالی از حرام کسب نماید پس اگر آن را تصدیق کند از او قبول نمی شود و اگر بگذارد آن را، توشه راه جهنم او می شود» از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام مروی است که «هرگاه کسی مالی از غیر مداخل حلال به دست آورد و به آن حج کند، چون گوید: «لبیک، اللهم لبیک» خطاب رسد که «نه لبیک و نه سعدیک» و در بعضی اخبار وارد شده است که «چون روز قیامت شود بنده ای را در نزد ترازوی اعمال نگاه دارد و از برای او اعمال حسنه مانند کوههای عظیمه باشد، پس او را در مقام محاسبه باز می دارد و از او سوال می کنند که مال خود را از کجا به دست آورده و به چه مصرف رسانیده است؟ و رعایت عیال خود را چگونه نموده است؟ و حقوق ایشان را به جای آورده است یا نه؟ تا به واسطه این محاسبات، همه اعمال حسنه او تمام شود و هیچ از برای او باقی نماند پس ملائکه ندا می کنند که «هذا الذی أکل عیاله حسناته» یعنی این است آنچنان کسی که عیال او حسنات او را خوردند و امروز به اعمال خود گرفتار آمد» و وارد شده است که «زن و فرزندان آدمی در روز قیامت به او می آویزند و او را در موقف حضور پروردگار باز می دارند و می گویند: پروردگارا حق ما را از این شخص بستان به درستی که ما جاهل به احکام شریعت بودیم و او ما را تعلیم نکرد و غذای حرام به ما خورانید و ما عالم به آن نبودیم» پس هر که طالب نجات، و مشتاق وصول به سعادات باشد باید فرار کند از مال حرام.
همچنان که از شیر درنده و مار گزنده فرار می نماید.
آه، آه، از امثال این زمان، کجا این دست می دهد و حال اینکه حلالی جز آب باران و گیاه بیابان یافت نمی شود و آنچه می بینی همه دست عدوان آن را حرام کرده، و معاملات فاسده آن را فاسد نموده هیچ درهمی نیست مگر آنکه پی در پی دستهای غاصبین به آن رسیده و هیچ دیناری نیست مگر آنکه مکرر به کسی که از جمله قاهرین است در کیسه او داخل شده بیشتر آب و زمینها مغصوب، و اکثر مواشی و حیوانات منهوب پس چگونه قطع به حلیت قوتی حاصل می شود هیهات، هیهات تاجری را نمی یابی مگر آنکه معامله او با اهل ظلم و عدوان، و صاحب عمل را نمی بینی مگر اینکه مال او مخلوط است به اموال حاکم و سلطان.
و بالجمله حلال در امثال این زمان مفقود، و راه وصول به آن مسدود است و این آفتی است که خانه دین از آن ویران، و آتشی است که گلشن ایمان از آن سوزان است.
و این نه چنین است که مخصوص این عصر باشد، بلکه ظاهر آن است که حال اکثر اعصار چنین بوده و از این جهت است که حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند که «خوراک بنده مومن در دنیا، خوراک، مضطرین است» و با وجود همه اینها، باید مطالب نجات مأیوس نباشد از تحصیل حلال و دست و شکم خود را به هر غذائی نیالاید.
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
آری:دلی که از لقمه حرام روئیده شده باشد کجا و قابلیت انوار عالم مقدس کجا؟ و نطفه را که از مال مردم هم رسیده باشد با مرتبه رفیعه انس با پروردگار چه کار؟ چگونه پرتو لمعات عالم نور، به دلی تابد که بخار غذای حرام، آن را تاریک کرده؟ و کی پاکیزگی و صفا از برای نفس حاصل می شود که کثافات مال مشتبه آن را آلوده و چرک نموده باشد؟ و به همین جهت حاملین شرع و احکام، و امنای وحی ملک علام، نهایت تحذیر از او فرمودند و به شدت هر چه تمامتر از او منع نمودند
از حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم مروی است که «در بیت المقدس فرشته ای هست که هر شب ندا می کند که هر که بخورد چیزی را که حرام باشد، خدا از او نه قبول می فرماید سنتی را، و نه واجبی را» و نیز از آن سرور مروی است که «هر که باک نداشته باشد از اینکه هرجا مال را تحصیل کند، خدا هم باک ندارد که از هر دری او را وارد جهنم کند» و فرمود: «هر گوشتی که از حرام روئیده شود آتش سزاوار است به آن» و نیز فرمود که «هر که مالی از سر ممر حرامی به دست آورد و به آن صله رحم به جا آورد، یا تصدیق کند، یا در راه خدا انفاق نماید، خداوند عالم، همه را جمع می کند، پس آن را داخل آتش می کند» و فرمود: «هر که مالی از حرام کسب نماید پس اگر آن را تصدیق کند از او قبول نمی شود و اگر بگذارد آن را، توشه راه جهنم او می شود» از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام مروی است که «هرگاه کسی مالی از غیر مداخل حلال به دست آورد و به آن حج کند، چون گوید: «لبیک، اللهم لبیک» خطاب رسد که «نه لبیک و نه سعدیک» و در بعضی اخبار وارد شده است که «چون روز قیامت شود بنده ای را در نزد ترازوی اعمال نگاه دارد و از برای او اعمال حسنه مانند کوههای عظیمه باشد، پس او را در مقام محاسبه باز می دارد و از او سوال می کنند که مال خود را از کجا به دست آورده و به چه مصرف رسانیده است؟ و رعایت عیال خود را چگونه نموده است؟ و حقوق ایشان را به جای آورده است یا نه؟ تا به واسطه این محاسبات، همه اعمال حسنه او تمام شود و هیچ از برای او باقی نماند پس ملائکه ندا می کنند که «هذا الذی أکل عیاله حسناته» یعنی این است آنچنان کسی که عیال او حسنات او را خوردند و امروز به اعمال خود گرفتار آمد» و وارد شده است که «زن و فرزندان آدمی در روز قیامت به او می آویزند و او را در موقف حضور پروردگار باز می دارند و می گویند: پروردگارا حق ما را از این شخص بستان به درستی که ما جاهل به احکام شریعت بودیم و او ما را تعلیم نکرد و غذای حرام به ما خورانید و ما عالم به آن نبودیم» پس هر که طالب نجات، و مشتاق وصول به سعادات باشد باید فرار کند از مال حرام.
همچنان که از شیر درنده و مار گزنده فرار می نماید.
آه، آه، از امثال این زمان، کجا این دست می دهد و حال اینکه حلالی جز آب باران و گیاه بیابان یافت نمی شود و آنچه می بینی همه دست عدوان آن را حرام کرده، و معاملات فاسده آن را فاسد نموده هیچ درهمی نیست مگر آنکه پی در پی دستهای غاصبین به آن رسیده و هیچ دیناری نیست مگر آنکه مکرر به کسی که از جمله قاهرین است در کیسه او داخل شده بیشتر آب و زمینها مغصوب، و اکثر مواشی و حیوانات منهوب پس چگونه قطع به حلیت قوتی حاصل می شود هیهات، هیهات تاجری را نمی یابی مگر آنکه معامله او با اهل ظلم و عدوان، و صاحب عمل را نمی بینی مگر اینکه مال او مخلوط است به اموال حاکم و سلطان.
و بالجمله حلال در امثال این زمان مفقود، و راه وصول به آن مسدود است و این آفتی است که خانه دین از آن ویران، و آتشی است که گلشن ایمان از آن سوزان است.
و این نه چنین است که مخصوص این عصر باشد، بلکه ظاهر آن است که حال اکثر اعصار چنین بوده و از این جهت است که حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند که «خوراک بنده مومن در دنیا، خوراک، مضطرین است» و با وجود همه اینها، باید مطالب نجات مأیوس نباشد از تحصیل حلال و دست و شکم خود را به هر غذائی نیالاید.
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:مهلت دادن به قرض دار یا حلال کردن او
گوهر بعدی:فصل - اموال حلال و حرام و مشتبه و درجات آنها
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.