هوش مصنوعی: درمان بیماری‌های روحی مانند ظلم و کسب فضیلت عدالت، نیازمند ترکیبی از علم و عمل است. درمان علمی شامل تأمل در مضرات ظلم و فواید عدالت است، در حالی که درمان عملی شامل مطالعه اخبار و آثار مرتبط با عدالت و ظلم، معاشرت با اهل علم، و تمرین عدالت در عمل می‌شود. عدالت باعث محبوبیت، دوام حکومت و رستگاری آخرت می‌شود، در حالی که ظلم منجر به تباهی، نفرت مردم و نابودی دولت می‌شود. متن با ذکر مثال‌هایی از تاریخ، ناپایداری دنیا و عواقب ظلم را یادآور می‌شود.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق اخلاقی، فلسفی و تاریخی است که درک آن‌ها نیازمند بلوغ فکری و تجربه زندگی است. همچنین، برخی از مثال‌های تاریخی و مفاهیم انتزاعی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

فصل - معالجه ستمکاری و تحصیل ملکه عدالت

بدان که مکرر مذکور شد که معالجه امراض نفسانیه، به معجون مرکب از علم و عمل است پس دفع صفت خبیثه ظلم، و کسب فضیلت عدالت، به علم و عمل می شود.
اما علاج علمی، آن است که در آنچه مذکور شد از مفاسد دنیویه و دینیه ظلم، و فواید عدل تأمل کند، و همه را در دل خود جای دهد.
و بدان که عدالت، موجب نام نیک و محبت دور و نزدیک، و دوام دولت، و قوام سلطنت، و آمرزش آخرت می گردد.
بلکه از اخبار مستفاد می شود که «بدن سلطان عادل، در قبر از هم نمی ریزد» و یاد آورد بدنامی ظلم و ستم، و نفور طبع مردم از ظالم را و بداند که ظلم، باعث تباهی دولت، و ویرانی آن می شود و دعای دعاکنندگان در حق او تأثیری نمی بخشد.

ببایست عذر خطا خواستن
پس از شیخ و صالح دعا خواستن

دعای ویت کی بود سودمند
اسیران محتاج در چاه و بند

کجا دست گیرد دعای ویت
دعای ستمدیدگان در پیت
و تأمل کند اگر کسی بر او ظلم کند و کسی به داد او نرسد، از برای او چه حالت خواهد بود، آن بیچاره مظلوم نیز همین حال را دارد.

میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است
و از روز درماندگی خود یاد آورد، و به خاطر گذراند زمانی را که دسترسی به تلافی آن نداشته باشد.

دایم گل این بستان، شاداب نمی ماند
دریاب ضعیفان را در وقت توانائی
و به نظر عبرت بر دنیا و دولت آن بنگرد و احوال گذشتگان را یاد آورد و به تحقیق بداند که ظلم و ستم خواهد گذشت و بجز مظلمه و وبال و بدنامی و نکال از برای او نخواهد ماند و سراپای جهان را سیر کند و بی وفائی دنیا را مشاهده نماید.

خبر داری از خسروان عجم
که کردند بر زیردستان ستم

نه آن شوکت و پادشاهی بماند
نه آن ظلم بر روستائی بماند

جهان ای پسر ملک جاوید نیست
ز دنیای وفاداری امید نیست

نه بر باد رفتی سحرگاه شام
سریر سلیمان علیه السلام

به آخر ندیدی که بر باد رفت
خنک آنکه با دانش و داد رفت

نکوئی کن امروز چون ده تو راست
که سال دگر دیگری کدخداست
هان، هان به دولت و جاه، مغرور نشوی و به قوت و جاه، فریب نخوری چند روز دنیا را قابلیت نیست که به سبب آن، مرتکب ظلم و ستم باید شد و لذت این عاریت سرا آن قدر نه که به جهت آن دل بیچارگان را توان افسرد.

مکن تکیه بر مسند و تخت خویش
که هر تخت را تخته ای هست پیش

به بازوی بهمن برآسوده مار
ز روئین دژ افتاده اسفندیار

بهار فریدون و گلزار جم
به باد خزان گشته تاراج غم

نسب نامه دولت کیقباد
ورق بر ورق هر طرف برده باد

کجا رستم و زال و سیمرغ و سام
فریدون و فرهنگ و جمشید و جام

زمین خورد و از خوردشان دیر نیست
هنوزش ز خوردن شکم سیر نیست

چنین است رسم این گذرگاه را
که دارد به آمد شد این راه را

یکی را درآرد به هنگامه تیز
یکی را ز هنگامه گوید که خیز

که داند که فردا چه خواهد رسید
ز دیده که خواهد شدن ناپدید

که را رخت این خانه بر در نهند
که را تاراج اقبال بر سر نهند
اما علاج عملی آنکه پیوسته مطالعه اخبار و آثاری که در ذم ظلم و مفاسد آن، و مدح عدل و فواید آن، رسیده بکند و آثار و حکایت سلاطین عادل، و کیفیات عدالت ایشان را مرور نماید و با اهل علم و فضل مجالست نماید و خود را خواهی نخواهی از ظلم و ستم منع نماید و دادرسی فقرای مظلومین کند، تا لذت عدالت را بیابد و شیرینی شهد عدل در کامش درآید، و این صفت فاضله، ملکه او گردد.
تعداد ابیات: ۲۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:فصل - آثار و لوازم عدالت
گوهر بعدی:ترک اعانت مسلمین و عدم اهتمام در امور ایشان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.