هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از عطار نیشابوری است که در آن شاعر از عشق و جفای معشوق سخن میگوید. او بیان میکند که هرچند معشوق به او توجهی ندارد، اما عشق او همچنان پابرجاست و حتی جفاهای معشوق نیز او را از عشق باز نمیدارد. شاعر از درد و رنج عشق میگوید و اینکه دلش در این راه میسوزد، اما همچنان به معشوق وفادار است.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند جفا و رنج عشق ممکن است برای سنین پایینتر قابل درک نباشد.
غزل شمارهٔ ۱۶۳
نه به کویم گذرت میافتد
نه به رویم نظرت میافتد
آفتابی که جهان روشن ازوست
ذرهٔ خاک درت میافتد
در طلسمات عجب موی شکاف
زلف زیر و زبرت میافتد
در جگردوزی و جان سوزی سخت
چشم پر شور و شرت میافتد
در غمت بسته کمر بر هیچی
دل من چون کمرت میافتد
آب گرمم به دهن میآید
چشم چون بر شکرت میافتد
شکری از تو طمع میدارم
به بیندیش اگرت میافتد
شکرت بیخطری نی و دلم
به خطا در خطرت میافتد
بیشتر میل تو جانا به جفاست
یا جفا بیشترت میافتد
گر جفایی کنی و گر نکنی
نه به قصد است درت میافتد
دل عطار ازین بیش مسوز
که ازین بد بترت میافتد
نه به رویم نظرت میافتد
آفتابی که جهان روشن ازوست
ذرهٔ خاک درت میافتد
در طلسمات عجب موی شکاف
زلف زیر و زبرت میافتد
در جگردوزی و جان سوزی سخت
چشم پر شور و شرت میافتد
در غمت بسته کمر بر هیچی
دل من چون کمرت میافتد
آب گرمم به دهن میآید
چشم چون بر شکرت میافتد
شکری از تو طمع میدارم
به بیندیش اگرت میافتد
شکرت بیخطری نی و دلم
به خطا در خطرت میافتد
بیشتر میل تو جانا به جفاست
یا جفا بیشترت میافتد
گر جفایی کنی و گر نکنی
نه به قصد است درت میافتد
دل عطار ازین بیش مسوز
که ازین بد بترت میافتد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.