۲۰۳ بار خوانده شده

بخش ۸۵ - پند دوم

دوم پند آنکه با نادان مشو یار
که از نادان، کشی اندوه بسیار

ز نادان، عاقل آن به کو گریزد
که از او جز سیه رویی نخیزد

ز دانا گر رسد صد جور بهتر
که نادانت دهد صد بدره زر

ببر از مرد جاهل تا توانی
که با او هست ضایع، زندگانی

مکن هم صحبتی با هیچ جاهل
که خوش زد این مثل، آن مرد کامل

که با ناجنس، صحبت داشت یک دم
اگر جنت بود، باشد جهنم

اگر خواهی که هرگز نبودت بد
نشین تا می توان، با بهتر از خود

سخن بشنو ز دانا، تا که بتوان
مبین نادان که بادا مرگ نادان

تو شیرینی شنو این پند شیرین
که دانایان پیشین گفته اند این

که با ناجنس منشین و میامیز
بود تا سعیت از نادان بپرهیز

که یک نادان، برانگیزد از آن گرد
که صد دانا نیارد چاره اش کرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۸۴ - حکایت
گوهر بعدی:بخش ۸۶ - پند سوم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.