هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غمگین، از عشق نافرجام و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. شاعر از دوری معشوق، سوختگی دل و ناامیدی در عشق شکایت دارد و با تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، احساسات خود را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه‌ی پیچیده و احساسات عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم به بلوغ فکری نیاز دارند.

شمارهٔ ۳۱

در چمن تا قد سرو تو برافراخته است
روز و شب نوحه گری کار من و فاخته است

برد با کهنه حریفی است که در بازی عشق
هرچه را داشته چون من همه را باخته است

به گمان غلط آن ترک کمان کش چون تیر
روزگاریست مرا از نظر انداخته است

جان من ز آه دل سوخته پرهیز نمای
که بدین سوختگی کار مرا ساخته است

مستی چشم تو با ابروی کج عربده داشت
یا پی کشتن من تیغ ستم آخته است

چنگ بر طره ی پرچین تو زد آن که چو باد
تا ختن از پی این مشک ختا تاخته است

فرخی دلخوش از آن است که این مردم را
یک به یک دیده و سنجیده و بشناخته است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.