هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از درد و رنج اسارت، عشق، هجران و آرزوهای برآورده نشده سخن میگوید. شاعر از شرایط سخت زندگی، عشق ناکام و تأثیرات روحی آن بر دل سخن میگوید و از زمانه و روزگار شکایت میکند. همچنین، اشارهای به هنر و موسیقی دارد که میتواند دردها را تسکین دهد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و غمگین است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده یا سنگین باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد هجران و شکایت از روزگار نیاز به درک عمیقتری از زندگی دارند.
شمارهٔ ۳۲
آن طایری که در قفس تنگ خانه داشت
در دل کجا دگر هوس آب و دانه داشت
دست زمانه کی کندش پایمال جور
هر سر که پاس خدمت این آستانه داشت
بهر گره گشایی دل تاخت تا ختن
آن باد مشک بوی که در دست شانه داشت
ما را به روز وصل چرا آشنا نکرد
تأثیر در دلت اگر آه شبانه داشت
چون نی نوا شد از دل هر بینوا بلند
ساز تو بس که شور و نوا در ترانه داشت
دیشب به جرم آنکه ز هجران نمرده ایم
امروز بهر کشتن ما صد بهانه داشت
چون نافه خون به دل ز غزالان مشک مو است
هر کس چو فرخی غزل عاشقانه داشت
در دل کجا دگر هوس آب و دانه داشت
دست زمانه کی کندش پایمال جور
هر سر که پاس خدمت این آستانه داشت
بهر گره گشایی دل تاخت تا ختن
آن باد مشک بوی که در دست شانه داشت
ما را به روز وصل چرا آشنا نکرد
تأثیر در دلت اگر آه شبانه داشت
چون نی نوا شد از دل هر بینوا بلند
ساز تو بس که شور و نوا در ترانه داشت
دیشب به جرم آنکه ز هجران نمرده ایم
امروز بهر کشتن ما صد بهانه داشت
چون نافه خون به دل ز غزالان مشک مو است
هر کس چو فرخی غزل عاشقانه داشت
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.