هوش مصنوعی: شاعر در این متن از غم و عشق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که غم او را به خاکسترنشینی کشانده است. او از وصلت معشوق خود به عنوان نعمتی شیرین یاد می‌کند که او را از گدایی نجات داده است. همچنین، شاعر از تربیت و تلاش خود برای مقابله با دشمنان سخن می‌گوید و خاک کوی معشوق را بهشتی توصیف می‌کند که او را از بهشت و کوثر بی‌نیاز کرده است. در نهایت، او از سوختن در راه عشق می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۴۴

در غمت کاری که آه آتشینم کرده است
آنقدر دانم که خاکسترنشینم کرده است

دولت وصل تو شیرین لب بر غم آسمان
با گدائی خسرو روی زمینم کرده است

تا برون آرم دمار از آن گروه مار دوش
تربیت همدوش پور آبتینم کرده است

خاک کوی آن بهشتی طلعت غلمان سرشت
بی نیاز از کوثر و خلد برینم کرده است

سوختم از دست غم پا تا بسر در راه عشق
چند گویم آنچنان یا این چنینم کرده است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.