هوش مصنوعی: این شعر از عشق نافرجام، رنج و اندوه ناشی از آن سخن می‌گوید. شاعر از دل شکسته، عشق بی‌پاسخ و احساس بی‌ثمری خود می‌نالد. او به مجنون تشبیه شده که دیوانه‌نمایی عاقل بود و در نهایت، عشق او را به شهادت رساند. شاعر به این نتیجه می‌رسد که تمام اندیشه‌هایش برای وصال معشوق، خیالی باطل بوده است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و وجود مضامینی مانند رنج، شکست و مرگ ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال نامفهوم یا سنگین باشد. درک کامل این شعر نیاز به بلوغ عاطفی و تجربه‌ی زندگی دارد.

شمارهٔ ۸۴

این غرقه به خاک و خون دلی بود
یا طایر نیم بسملی بود

از دست تو قطره قطره خون شد
یک چند اگر مرا دلی بود

مجنون که کناره جست زین خلق
دیوانه نمای عاقلی بود

دل داشت هوای دام صیاد
پیداست که صید غافلی بود

جز آن که بکشت جان زد آتش
از عشق مرا چه حاصلی بود

جان داد شهید عشق و تا حشر
شرمنده ی تیغ قاتلی بود

اندیشه ی وصل هر چه کردم
الحق که خیال باطلی بود
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.