هوش مصنوعی: این متن شعری است که از درد و رنج انسان در جهانی پر از بی‌عدالتی و غم سخن می‌گوید. شاعر از ناتوانی در درمان دردهای درونی، غم‌های پنهان، و عدم شنیده شدن فریادهایش توسط جهان اطراف شکایت دارد. همچنین، به مفاهیمی مانند عشق، رنج، و جستجوی حقیقت اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عمیق عاطفی و اجتماعی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و انتقاد از جامعه نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارند.

شمارهٔ ۹۷

پاسبان خفته ی این دار گر بیدار بود
کی برای کیفر غارت گران بی دار بود

پرده دل تا نشد چاک از غمت پیدا نگشت
کز پس یک پرده پنهان صد هزار اسرار بود

ناتوانی بین که درمان دل بیمار خویش
جستم از چشمی که آن هم از قضا بیمار بود

در شب غم آنکه دامان مرا از کف نداد
با گواهی دادن دل دیده ی خون بار بود

نیست گوش حق نیوشی در خراب آباد ما
ورنه از دست تو ما را شکوه ی بسیار بود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.