هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه به توصیف تأثیرات عمیق عشق و زیبایی معشوق بر شاعر می‌پردازد. شاعر از دست دادن آرامش و قرار خود را به دلیل عشق بیان می‌کند و از تأثیرات جادویی و مسحورکننده‌ی معشوق سخن می‌گوید. او از زیبایی‌های ظاهری و معنوی معشوق، مانند چشم‌ها، زلف، و لب‌هایش، به عنوان عوامل اصلی این تأثیرات یاد می‌کند. همچنین، شاعر از تأثیرات این عشق بر دیگران، مانند عیسی و خضر، نیز سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌ی ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی خواندن متون ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۹۲

عشق تو به سینه تاختن برد
وآرام و قرار من ز من برد

تن چند زنم که چشم مستت
جانی که نداشتم ز تن برد

صد گونه قرار از دل من
زلفت به طلسم پرشکن برد

عشق تو نمود دستبردی
مردی و زنی ز مرد و زن برد

با چشم تو عقل خویشتن را
بی خویشتنی ز خویشتن برد

عیسی لب روح‌بخش تو دید
در حال خرش شد و رسن برد

خضر آب حیات کی توانست
بی‌یاد لب تو در دهن برد

جمشید کجا جهان‌نمایی
بی عکس رخت به جام ظن برد

سیمرغ ز بیم دام زلفت
بگریخت و به قاف تاختن برد

گفتند بتان که چهرهٔ ما
قدر گل و رونق سمن برد

درتافت ستارهٔ رخ تو
وآب همه از چه ذقن برد

عطار چو شرح آن ذقن داد
گوی از همه کس بدین سخن برد
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.