هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از دردها و رنج‌های زندگی خود و دیگران می‌گوید. او از روزگار تاریک، تنهایی، دشمنی دوستان دو رنگ، و شرایط سخت زندگی شکایت دارد. همچنین، به موضوعاتی مانند آزادی، عدالت، و فریب‌کاری در جامعه اشاره می‌کند. در پایان، شاعر عزم خود را برای ادامه راه، علیرغم تمام مشکلات، اعلام می‌دارد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق اجتماعی و انتقادی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه کافی نیاز دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند نیرنگ و دشمنی ممکن است برای خوانندگان جوان سنگین باشد.

شمارهٔ ۱۲۸

شب که دل با روزگار تار خود در جنگ بود
گر مرا چنگی بدل می زد نوای چنگ بود

نیست تنها غنچه در گلزار گیتی تنگدل
هر که را در این چمن دیدم چو من دلتنگ بود

گر ز آزادی بود آبادی روی زمین
پس چرا بی بهره از آن کشور هوشنگ بود

نوشدارو شد برای نامداران مرگ سرخ
بسکه در این شهر ننگین زندگانی تنگ بود

بسکه دلخون گشتم از نیرنگ یاران دو رنگ
دوست دارم هر که را در دشمنی یکرنگ بود

بیسروپائی که داد از دست او بر چرخ رفت
کی سزاوار نگین و درخور اورنگ بود

شاه و شیخ و شحنه درس یک مدرس خوانده اند
قیل و قال و جنگ شان هم از ره نیرنگ بود

برندارم دست و با سر می روم این راه را
تا نگوئی فرخی را پای کوشش لنگ بود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.