هوش مصنوعی: این شعر به نقش اساسی دهقان در زندگی و جامعه می‌پردازد و او را به‌عنوان رازق روزی شاه و گدا، قربانی شرایط سخت زندگی و ستون اصلی حیات معرفی می‌کند. همچنین، نابرابری‌های اجتماعی و ظلمی که بر دهقانان روا می‌شود را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق اجتماعی و انتقادی است که برای درک کامل آن، مخاطب نیاز به بلوغ فکری و آگاهی اجتماعی دارد. همچنین، برخی تصاویر شعر (مانند 'دست خون‌آلود') ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.

شمارهٔ ۱۳۴

تا حیات من به دست نان دهقان است و بس
جان من سرتابه پا قربان دهقان است و بس

رازق روزی ده شاه و گدا بعد از خدای
دست خون آلود بذرافشان دهقان است و بس

در اسد چون حوت سوزد ز آفتاب و عاقبت
بی نصیب از سنبله میزان دهقان است و بس

آن که لرزد همچو مرغ نیم بسمل صبح و شام
در زمستان پیکر عریان دهقان است و بس

دست هر کس در توسل از ازل با دامنی است
تا ابد دست من و دامان دهقان است و بس

دور دوران هر دو روزی بر مراد دوره ایست
آنکه ناید دور آن دوران دهقان است و بس

بر سر خوان، خواجه پندارد که باشد میزبان
غافل است از اینکه خود مهمان دهقان است و بس

منهدم گردد قصور مالک سرمایه دار
کاخ محکم کلبه ی ویران دهقان است و بس

نامه ی طوفان که با خون می نگارد فرخی
در حقیقت نامه ی طوفان دهقان است و بس
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.