۱۸۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۴۲

با دشمن اگر میل تو پنداشته بودیم
ای دوست دل از مهر تو برداشته بودیم

دردا که نبودش بجز از کینه ثمر هیچ
تخمی که ز مهر تو به دل کاشته بودیم

ز آن پیش که آزاد شود سرو تهی دست
ما پرچم آزادگی افراشته بودیم

تشکیل غلط قاعده فقر و غنا گشت
ای کاش که این قاعده نگذاشته بودیم

پر ساختن کیسه اگر مقصد ما بود
همچون دگران جیب خود انباشته بودیم

سرلوحه طوفان شده گلرنگ که در آن
ما شرح دل خون شده بنگاشته بودیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.