هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه، درباره عشق و دل‌باختگی است. شاعر از زیبایی معشوق، تأثیرات عشق بر خود و بی‌وفایی معشوق سخن می‌گوید. او از شب‌های بیتابی، سوختن و سکوت اجباری خود می‌گوید و از رفتارهای متناقض معشوق شکایت دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند بی‌وفایی و رنج عشق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۱۸۶

آن زلف مشکبو را، تا زیب دوش کردی
سرو بنفشه مو را، عنبر فروش کردی

در چنگ تار زلفت، تا نیمه شب دل من
چون نی نوا نمودی، چون دف خروش کردی

هم جمع دوستان را بیخود فکندی از چشم
هم قول دشمنان را، بیهوده گوش کردی

تا برفکندی از مهر، ای ماه پرده از چهر
بنیان عقل کندی، تاراج هوش کردی

همواره با درستان، پیمان شکستی اما
با خیل نادرستان، پیمانه نوش کردی

بر دوش من ز مستی، دیشب گذاشتی سر
دوشم دگر نبیند، کاری که دوش کردی

با آنکه سوختم من، شب تا سحر به بزمت
چون شمع صبحگاهان، ما را خموش کردی
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.