هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که به توصیف حالات روحی و عرفانی شاعر در مواجهه با عشق الهی می‌پردازد. شاعر از فراز و فرودهای عشق، رهایی از خودی و رسیدن به حقیقت سخن می‌گوید. او از مستی عشق، بی‌خودی و رهایی از تعلقات دنیوی صحبت می‌کند و در نهایت به مقام ادریس (نماد عروج و وصال) می‌رسد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۰۱

تا دوست بر دلم در عالم فراز کرد
دل را به عشق خویش ز جان بی نیاز کرد

دل از شراب عشق چو بر خویشتن فتاد
از جان بشست دست و به جانان دراز کرد

فریاد برکشید چو مست از شراب عشق
بیخود شد و ز ننگ خودی احتراز کرد

چون دل بشست از بد و نیک همه جهان
تکبیر کرد بر دل و بر وی نماز کرد

بر روی دوست دیده چو بر دوخت از دو کون
این دیده چون فراز شد آن دیده باز کرد

پیش از اجل بمرد و بدان زندگی رسید
ادریس وقت گشت که جان چشم باز کرد

چندان که رفت راه به آخر نمی‌رسید
در هر قدم هزار حقیقت مجاز کرد

عطار شرح چون دهد اندر هزار سال
آن نیکویی که با دل او دلنواز کرد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.