۲۲۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱

زهی طغرای نام نامیت عنوان دیوانها
نیابد زیب بی نام همایون تو عنوانها

ز گلزارت گلی هر روز گردد زیب دامانی
که افشانند از آن گل دیده ها گلها بدامانها

ز یک نور است روشن هر طرف چاک گریبانی
وز آن چاک گریبان چاکها بین بر گریبانها

ندارد طاقت دیدار جانان چشم مهجوران
از آن شد چشمهای ما حجاب دیده ی جانها

ز درمان بی نیاز است آنکه آمد خسته ی عشقش
که بیماران او را دردهای اوست درمانها

شبستانهای قرب دوست را راهیست بس روشن
که شد نور رسالت شمع راه آن شبستانها

شه عرش آشیان یعنی محمد فخر انس و جان
که آمد بر درش روح الامین از خیل دربانها

مکن ز آلوده دامانی (سحاب) اندیشه تا داری
هم از فیض سحاب لطف ایشان چشم احسانها
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر بعدی:شمارهٔ ۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.