هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد فراق و عشق نافرجام می‌گوید و از ناتوانی در کنترل احساسات خود سخن می‌راند. او به جرم عشق خود اشاره می‌کند و از تلاش برای پنهان کردن گناهانش می‌گوید. همچنین، به مشکلات راه زندگی و نیاز به راهنما اشاره دارد و در پایان، با وجود پیری، به گذشته و روزهای جوانی خود بازمی‌گردد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و تأملات فلسفی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند گناه، پیری و فراق نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۶

شعله ور چون برق خواهم بی تو آه خویش را
تا کنم زان چاره ی روز سیاه خویش را

نیست ناز و غمزه در فرمان او چون خسروی
کز خرابی منع نتواند سپاه خویش را

شکوه ی او جرم ما وین جرم را دل عذر خواه
تا چه سان خواهیم عذر عذرخواه خویش را

بس که باشد مایل خود شرم را بندد به خویش
کافگند بر خویشتن دایم نگاه خویش را

من ندانستم بود کشتن سزای جرم مهر
ورنه زو پنهان نمیکردم گناه خویش را

نیست میر کاروان را ایمنی ز آسیب راه
تا نباشد رهنما گم کرده راه خویش را

گر چه پیر سالخوردی شد (سحاب) اما کند
صرف ماه خردسالی سال و ماه خویش را
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.