هوش مصنوعی: این شعر از عشق و فراق سخن می‌گوید، از بی‌تابی و بی‌قراری ناشی از دوری معشوق و رنج‌های عشق. شاعر از یاد روزهای وصل و جفای روزگار می‌نالد و درد فراق را با تصاویری مانند افغان بلبل و قطره‌های خون بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و احساسات شدید مانند 'قطره‌های خون' مناسب مخاطبان با درک ادبی بالاتر است.

شمارهٔ ۵

یاد بی تابی روز وصل یار آمد مرا
چون بگوش افغان بلبل در بهار آمد مرا

جان و دل بی تاب زلفی تابدار آمد مرا
بی قراری آفت صبر و قرار آمد مرا

کار تا مشکل نشد در عشق مرگ آسان نشد
عقده های کار من آخر بکار آمد مرا

یاد عیش روزگار وصل پاداشش چه بود؟
آنچه بر سر از جفای روزگار آمد مرا

رفت و دل برد از من و اکنون غمش ریزد ز چشم
قطره های خون که از دل یادگار آمد مرا

با تو تا روز شمار افغان که نتوانم شمرد
غصه های دل که بیرون از شمار آمد مرا

بر سرت گفتا که آیم امشب و بر سر (سحاب)
آنچه از هجران نیامد زانتظار آمد مرا
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.