هوش مصنوعی: شاعر در این متن از احساس تنهایی و جدایی از معشوق سخن می‌گوید. او از درد فراق و بی‌کسی شکایت دارد و به یاری معشوق امید بسته است. همچنین، از بی‌وفایی دنیا و گذرا بودن آن می‌نالد و تنها وفاداری را در عشق معشوق می‌یابد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۳

دلم ز سینه برون رفت و جان بود تنها
چو بلبلی به قفس از هم آشیان تنها

به یاری تو کنونم کشد خوشا وقتی
که بود دشمن جان من آسمان تنها

اگر به کشتن خلق جهان چنان کوشی
همین تو جان جهان مانی و جهان تنها

صداقت دگرش هست جز دمیدن خط
گل مرا نبود موسم خزان تنها

زخاک کوی تو هم یافتم چو یافت (سحاب)
همین نیافت خضر عمر جاودان تنها
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.