هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق نافرجام و رنج‌های عاشقی می‌گوید. او از جفاهای معشوق شکایت دارد و بیان می‌کند که معشوق جز به مرگش توجهی ندارد. با این حال، شاعر همچنان امیدوار است و آرزو می‌کند که روزی بتواند در راه معشوق فداکاری کند. متن پر از احساسات غمگینانه، ناامیدی و در عین حال امیدواری است.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند مرگ و ناامیدی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۲۲

افزود جفای بت بیدادگرم را
زین به چه اثر بود دعای سحرم را؟

او از همه کس در طلب مژده مرگم
من هر دم ازین شاد که پرسد خبرم را

وقتی که ز کوی تو برد سیل سرشکم
داند همه کس خاصیت چشم ترم را

ذوقی ز اسیری بودم لیک نبندم
بر دام تو دل تا نکنی بال و پرم را

اذن نگهم جز به دم مرگ ندادی
کردی نگه آنگه پس اول نظرم را

گفتم: چه شود گر به عتابی بنوازیم
گفتا: به عبث تلخ چه سازم شکرم را؟

شاید که سری در قدمش سایم ازین پس
گر بخت کند خاک ره دوست سرم را

خوانند (سحابم) ولی آن خشک نهالم
کز من نرسد تربیتی برگ و برم را
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.