هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از زبان شاعری است که از درد عشق و جفای معشوق شکایت می‌کند. شاعر از نافرمانی دل خود و رنج‌های عشق می‌گوید و اشاره‌ای به قدرت و عظمت شاه فتحعلی شاه دارد. متن پر از استعاره‌های عاشقانه و مضامین عرفانی است.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین برخی از استعاره‌ها و اصطلاحات قدیمی ممکن است نیاز به دانش ادبی بیشتری داشته باشند.

شمارهٔ ۲۷

گر نخواهم که به فرمان دل آرم جان را
به که با خویش گذارم دل نافرمان را

شاد از اینم که به او زخم دگر تا نزند
نتواند که بر آرد ز دلم پیکان را

من از این دست که دارم به گریبان پیداست
که جفا جوی کشیده است زمن دامان را

خلقی از فتنه ی چشمش به شکایت بودند
گر نیاموخته بود این نگه پنهان را

در ره عشق دلا لحظه ای آسوده مباش
گو کسی طی نکند این ره بی پایان را

بوسه ای می دهد اما به بها می طلبد
ز (سحاب) آنچه در اول نگهش داد آن را

جور از حد مبر از ناله ام آسوده مدار
گوش دربان شهنشاه قدر دربان را

شه نشان فتحعلی شاه که از رفعت کرد
اولین پله به ایوان نهمین ایوان را
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.