هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق شاعر درباره رنج‌ها، عشق و فراق است. شاعر از شکست‌ها و دردهای خود می‌گوید و اشاره می‌کند که در دنیا هر کس بهره‌ای دارد، اما سهم او تنها اشک و حسرت است. او از عشق و فداکاری‌های خود سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که حتی در بزم عیش نیز نیازی به باده ندارد، زیرا دردهایش به اندازه کافی تلخ هستند. شاعر همچنین به داستان‌های عاشقانه و مذهبی مانند یوسف و یعقوب اشاره می‌کند و از بهشت و دوزخ عشق خود می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج و فراق ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۳۳

چه منتی پر و بال شکسته بر سر ما
نهاد بهر رهائی گشود چون پر ما

به هر کس از تر و خشک جهان رسد فیضی
نصیب ما لب خشک است و دیده ی تر ما

هزار جان گرامی به راه او شد خاک
برش چو جلوه کند تحفه ی محقر ما

به بزم عیش چه حاجت به باده و ساغر؟
که هست خون جگر باده دیده ساغر ما

نیافت لذت زخم ترا ولی صد زخم
زداغ حسرت تیرت بود به پیکر ما

برت حکایت یوسف فسانه ایست گزاف
چنانکه قصه ی یعقوب نیز در بر ما

بهشت و دوزخ ما صبح وصل و شام فراق
خرام قامت آشوب روز محشر ما

هزار صیدد گر هم زننگ کرد آزاد
به دام او چو در افتاد صید لاغر ما

به غیر وصف نگارین خطش (سحاب) خطاست
که کلک ما بنگارد خطی به دفتر ما
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.