۲۰۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۳

ندارد تحفه ی جان گر حقارت
زما صد جان و از او یک اشارت

عبارت از حیات جاودان چیست؟
لب شیرین آن شیرین عبارت

بهای بوسه ی جان بخش جان خواست
ندانم چیست سودش زین تجارت؟

اگر از شوق خواهی نسپرم جان
نهان از من به قتلم کن اشارت

چه داری پر عتاب آن لعل شیرین؟
ز شیرینی نکو نبود مرارت

کس از زهاد بوی عشق یابد
گر از کافور کس یابد حرارت!

غمین برگشت از آن کو قاصد من
مگر بر قتل من دارد بشارت

دمید از باغ حسنش سبزه ی خط
فزون شد گلستانش را نضارت

نماند دل به دست کس (سحابا)
چو ترک من گشاید دست غارت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.