هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و دلدادگی سخن میگوید و بیان میکند که معشوقش منشأ تمام خوشیها و رنجهای اوست. او به خداوند ایمان دارد که از حال او آگاه است و در مسیر عشق، دلش راهنمای اوست. شاعر حتی از جفاهای معشوقش نیز شکایت نمیکند و درد عشق را درمان خود میداند. در نهایت، او خود را تسلیم معشوق کرده و هر آنچه از او میرسد را میپذیرد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانهای است که درک آنها نیاز به بلوغ عاطفی و فکری دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و کنایههای شعری ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۶۴
مدعی بی تو در بلای من است
دور گردون به مدعای من است
چون در افتد بکار من گرهی
تا لب او گره گشای من است
همه خلق آگهند و من به گمان
کآگه از حال من خدای من است
چون بمقصد رسم که در ره عشق؟
دل گمراه رهنمای من است
هر جفا پیشه با وفاست اگر
بیوفا یار بی وفای من است
هر زمان درد عشقم افزون باد
که مرا درد من دوای من است
دادمش دل منش بدست و، کشم
هر چه از دست او سزای من است
آنچه آخر (سحاب) شد کوتاه
از سر کوی دوست پای من است
دور گردون به مدعای من است
چون در افتد بکار من گرهی
تا لب او گره گشای من است
همه خلق آگهند و من به گمان
کآگه از حال من خدای من است
چون بمقصد رسم که در ره عشق؟
دل گمراه رهنمای من است
هر جفا پیشه با وفاست اگر
بیوفا یار بی وفای من است
هر زمان درد عشقم افزون باد
که مرا درد من دوای من است
دادمش دل منش بدست و، کشم
هر چه از دست او سزای من است
آنچه آخر (سحاب) شد کوتاه
از سر کوی دوست پای من است
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.