۱۹۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۶

چو حاصل است ترا وصل یار حور سرشت
خلاف منطق و عقل است آرزوی بهشت

تو خود به دور زمان سرنوشت ساز خودی
چنانکه میدرود هر چه را که دهقان کشت

اگر دچار شود چشم دل به بدبینی
بدیده منظر زیبای دهر باشد زشت

همیشه زنده به دلهاست نام او آنکو
برفت و نام نکوئی بیادگار بهشت

رسد بگوش به هر جا که نام دوست (سحاب)
بگوش گیر و مگو مسجد است یا که کنشت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.