هوش مصنوعی: این شعر بیانگر ناامیدی و یأس شاعر از دنیا و شرایط موجود است. او به عدم تأثیرگذاری تلاش‌ها و ناله‌هایش اشاره می‌کند و احساس می‌کند که در بی‌خبری و نادانی دیگران غرق شده است. همچنین، او از عشق و وفا سخن می‌گوید و از دست‌نایافتنی بودن آرزوهایش می‌نالد. در پایان، او به ستایش فتحعلی شاه می‌پردازد و خاک قدم او را گرامی می‌دارد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، مضامین یأس و ناامیدی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن مناسب نباشد.

شمارهٔ ۹۲

اشک من مانع آه سحری نیست که نیست
ورنه آه سحری را اثری نیست که نیست

خبر این است که کس نیست ز خود بیخبران
ورنه در بی خبریها خبری نیست که نیست

مست آن شد که لب از باده ی مستانه نیست
ورنه در ناله مستان اثری نیست که نیست

گل فروبسته در مهر و وفا ورنه مرا
از قفس باز به گلزار دری نیست که نیست

دست امید در این باغ به شاخی نرسید
ورنه بر نخل بلندش ثمری نیست که نیست

قابل درگه خاقان جهان نیست (سحاب)
ورنه در مخزن طبعش گهری نیست که نیست

حکمران فتحعلی شاه که خاک قدمش
سرمه ی دیده ی صاحب نظری نیست که نیست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.