۲۰۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۳

آنرا که زهجر دردناک است
یا چاره وصال یا هلاک است

از چشم و دلم در آب و آتش
چشمم سمک و دلم سماک است

دامان کشیم ز دست و آنگاه
دستی که چو دامن تو پاک است

آهست اگر طبیب دلها
بیچاره دلی که دردناک است

در باغ بهشت بس شجرهاست
اما نه به خاصیت چو تاک است

آن مه به (سحاب) ما بود دوست
از خصمی آسمان چه باک است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.