هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از حسرت و درد عشق سخن می‌گوید، با تصاویری از جدایی، وفاداری، رنج‌های عشق و امید به وصال. شاعر از نگاه معشوق، درد دل و اشک‌هایش می‌گوید و با اشاراتی به داستان یوسف و یعقوب، عمق احساساتش را نشان می‌دهد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و استفاده از استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج عشق و جدایی نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۲۰۳

اگر ز آمیزش اغیار نبود یار من عارش
چرا گردد خجل هر گه که بینم پیش اغیارش؟

به بازار محبت از متاع عاشقی ما را
وفایی هست و جانی تا که خواهد شد خریدارش

هنوز از بار جورت نیست آگه دل، به دوش او
بنه باری فزون تر تا بداند چیست دربارش

ز اعجاز لب آن شوخ شکرلب چرا یا رب
شفا یابد همه بیماری الا چشم بیمارش؟

ز عشق یوسفی من نیز چون یعقوبم اما او
زبوی پیرهن شد روشن آخر دیده ی تارش

اگر از کار دل زلفش تواند عقده بگشاید
چرا چون دل بود هر تار او صد عقده در کارش؟

تو را عارض گلستانی کزان نارسته خار از گل
مرا مژگان چو گلزاری که گلها رسته از خارش

(سحاب) آن مه ندارد بی تو فرقی با سحاب امشب
که باران اشک خونین است و برق آه شرر بارش
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.