هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غنایی، بیانگر احساسات شاعر نسبت به معشوق است. شاعر از صبا می‌خواهد پیام ناتوانی او را به معشوق برساند و از بلبل می‌خواهد که معشوق را از گذرا بودن عمر و رسیدن پاییز آگاه کند. او از وفاداری خود به معشوق می‌گوید و بیان می‌کند که حتی در غم معشوق نیز شادی می‌یابد. شاعر همچنین از حسادت دیگران به رابطه‌اش با معشوق می‌گوید و امیدوار است که بتواند با هدیه دادن جانش، بوسه‌ای از معشوق دریافت کند. در پایان، شاعر از زیبایی معشوق و رازآلودگی او سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه پیچیده و استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های ادبی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات فارسی نیاز دارد.

شمارهٔ ۲۰۴

گر خواهی ای صبا خبری خوش رسانیش
گو شرح ناتوانی من تا توانیش

بلبل که خوش دلی به چمن بسته در بهار
گو غافلی ز آفت باد خزانیش

ز اهل هوس نکرده مرا فرق تا زخط
زایل نگشت دلبر من دلستانیش

چندان گرفته دل به غمش خو که پیش او
عیشی است جاودانه غم جاودانیش

خطش اگر دمید چه حاصل که از غرور
با عاشقان بجاست همان سرگرانیش؟

با هر که مهربان کشد او را زرشک غیر
یا رب نصیب کس نشود مهربانیش

ای همنشین بگوی که در بزم ماست غیر
شاید به این وسیله به محفل کشانیش

دارم طمع که از عوض بوسه ای دهم
این نقد جان که او نستد رایگانیش

ساقی زروی دختر رز پرده بر گرفت
یا از رخ (سحاب) زر از نهانیش
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.