۱۶۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۱۲

رود ز جانم اگر بنگرم بر آن عارض
هزار عارضه ام گر بود به جان عارض

به عشق تا نزند طعنه ناصحم چه شود؟
که یک رهش بنمایی به امتحان عارض

بیفتد از نظر عندلیب عارض گل
دهد چو جلوه گل من به گلستان عارض

نگار سرو قدم داشت نسبتی آری
به سرو و ماه از آن قامت و از آن عارض

نه سرو داشت اگر ماه آسمان قامت
نه ماه داشت اگر سرو بوستان عارض

عنان بلبل و قمری گهی ز دست شدی
که سرو داشتی آن قامت و گل آن عارض

(سحاب) داشت نهان عارضت ز غیر و دریغ
که او کنون کند از روی تو نهان عارض
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.