۱۷۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۱۱

تا نئی از قید جان و تن خلاص
نیست ممکن وصل او در بزم خلاص

زنگ از آئینه ی دل بر زعشق
ز آتش آری زر زغش یابد خلاص

شامل است الطاف عامش بر عوام
کامل است اشفاق خاصش بر خواص

بهر قتلم ساعد او رنجه شد
بیش از این خون مرا نبود قصاص

ریخت خون من به دست خود که یافت
از شهیدانش به این فیض اختصاص

عاشقان ز اهل هوس دارند فرق
چون زرازارزیر، چون سیم از رصاص

گوش شیخ ای دل کجا و رمز عشق؟
پیش هر عامی مگو اسرار خاص

از برای دفع زهر غم (سحاب)
به ز تریاق است آن لب در خواص
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.