هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و دوری سخن می‌گوید و بیان می‌کند که چگونه طمع وصال باعث دوری شده است. او آرزو می‌کند که از ابتدا به نگاهی قانع بود و اکنون به نگاهی گاه‌به‌گاه بسنده کرده است. شاعر از رنج دل‌های شکسته می‌گوید و اینکه چگونه حتی ویرانی یک خانه می‌تواند به سپاهی قانع تبدیل شود. او همچنین از نگاه مداوم به معشوق و اکنون قناعت به نگاهی گاه‌به‌گاه سخن می‌گوید و بیان می‌کند که از آزار معشوق آزرده نمی‌شود. در پایان، شاعر اشاره می‌کند که دیگران از باغ معشوق گل وصل چیده‌اند، اما او به گیاهی قانع شده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۲۱۵

چون تو می خواهیم از خود به نگاهی قانع
به نگاهی شود این دیده الهی قانع

باعث دوری من شد طمع وصل مدام
کاش میبود از اول به نگاهی قانع

شد خراب از غم او هر دلی آری نشود
خود به ویرانی یک خانه سپاهی قانع

روز و شب بود نگاهم به تو و بی تو کنون
به نگاهی شده ام گاه به گاهی قانع

من هم آزرده نگردم ز دل آزاری تو
گر به آزار گدائی شده شاهی قانع

من که می بود نگاهم به رخت بیگه و گاه
به نگاهی شده ام گاه بگاهی قانع

همه کس چیده ز باغ تو گل وصل و (سحاب)
شده از باغ وصالت به گیاهی قانع
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.