هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و رنجهای ناشی از آن سخن میگوید. او بیان میکند که در برابر ناز و غمزههای معشوق با رقیبان رقابت نمیکند و در راه عشق، انتظاراتی بیش از توانش از او نخواهند. شاعر از دشمنیهای خیالی معشوق با خودش خوشحال است، زیرا باعث میشود همیشه در نظر معشوق حاضر باشد. او از ارزش بوسههای جانبخش معشوق میگوید و اشاره میکند که جانش اکنون در تنش نیست. شاعر معشوق را از ماه کنعان زیباتر میداند اما خودش مانند پیر کنعان تحمل غم عشق را ندارد. او از جفاهای معشوق شکایت میکند اما تأکید میکند که این جفاها باعث نمیشود ایمانش را از دست بدهد. شاعر از روزهای وصل یاد میکند و افسوس میخورد که اکنون همیشه در فراق است. در پایان، او بیان میکند که مانند اسکندر آرزوی آب حیات ندارد، زیرا به خاک راهروی معشوق رسیده است.
رده سنی:
16+
متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و رنجهای عشق است که درک آنها به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۲۳۱
بر سر نازش در آن کو با رقیبان نیستم
در ره عشق این مخواه از من که من آن نیستم
زین خوشم کز بس که با من در خیال دشمنی است
هر کجا هستم ز چشم دوست پنهان نیستم
در بهای بوسه ی جان بخش جان خواهی ز من
جان من اکنون که میدانی به تن جان نیستم
آن مه افزون است در حسن از مه کنعان ولی
من به طاقت در غمش چون پیر کنعان نیستم
از جفا کافر مبیناد آنچه با من می کند
نامسلمانی که پندارد مسلمان نیستم
بود آن دستی که بر دامان وصل او کنون
نیست وقتی کز فراقش بر گریبان نیستم
تا به خاک رهگذار یار پی بردم (سحاب)
چون سکندر آرزوی آب حیوان نیستم
در ره عشق این مخواه از من که من آن نیستم
زین خوشم کز بس که با من در خیال دشمنی است
هر کجا هستم ز چشم دوست پنهان نیستم
در بهای بوسه ی جان بخش جان خواهی ز من
جان من اکنون که میدانی به تن جان نیستم
آن مه افزون است در حسن از مه کنعان ولی
من به طاقت در غمش چون پیر کنعان نیستم
از جفا کافر مبیناد آنچه با من می کند
نامسلمانی که پندارد مسلمان نیستم
بود آن دستی که بر دامان وصل او کنون
نیست وقتی کز فراقش بر گریبان نیستم
تا به خاک رهگذار یار پی بردم (سحاب)
چون سکندر آرزوی آب حیوان نیستم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.