هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از غم و شادی زندگی می‌گوید و بیان می‌کند که شادی بدون غم را به یاد ندارد. او از عشق و فراق می‌نالد و از بی‌عدالتی و بیداد شکوه می‌کند. همچنین، به زیبایی طبیعی و الهی اشاره می‌کند و از ضعف و ناتوانی در فریاد زدن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و اجتماعی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از واژه‌ها و مفاهیم مانند 'بیداد' و 'فریاد' نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای درک کامل دارند.

شمارهٔ ۲۳۶

چون شادی بی غم به جهان یاد ندارم
دلشاد از اینم که دل شاد ندارم

یاد آن شه چینی که دهد داد ندارم
اما چو تو بیداد گری یاد ندارم

آن روز کدام است که بی آن لب شیرین
صد رشک به ناکامی فرهاد ندارم؟

آئینه گرفت از کف مشاطه و گفتا
منت ز تو با حسن خداداد ندارم

اکنون که ز فریاد دهد داد ضعیفان
از ضعف دگر قوت فریاد ندارم

ز آنکس که ننالد چو (سحاب) از تو بخاطر
در خیل تو از بنده و آزاد ندارم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.