۱۶۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۷۴

نرسد تیر تو بر پیکر من
هست گوئی به خدنگت پر من

از تو سوزی که بدل بود هنوز
می توان یافت ز خاکستر من

لب شیرین تو دارد ز عتاب
زهر در شربت جان پرور من

ساغرم گه شکند توبه و گاه
توبه ی من شکند ساغر من

گفتمش خاصیت آب حیات
چه دهد؟ گفت که خاک در من

گهر چشم من اشک است و سخن
گهر طبع سخن: گستر من

هر گهر را صدفی هست (سحاب)
دیده و دل صدف گوهر من
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.