۱۶۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۷۶

آه که آخر نماند ای بت دمساز من
حسن بدانجام تو عشق خوش آغاز من

طایر دل آشیان بست به شاخی دگر
نغمه ی دیگر گرفت مرغ خوش آواز من

دانه میفشان دگر بهر فریبم که هست
جانب بام دگر خواهش پرواز من

ای که به خواری مدام راندیم از کوی خویش
از چه کنون می کنی این همه اعزاز من؟

باز نگاه تو هست از پی صیدم ولی
قوت پرواز نیست در پر شهباز من

ای که نکردی نگاه سوی من از کبر و ناز
از چه پسندی کنون کبر من و ناز من؟

آه که چون گل درید پرده ی حسنش (سحاب)
پرده نشینی که بود پرده در راز من
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.