۱۶۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۰۴

کس ای نا مهربان یاران جانی
کشد آنگه به جرم مهربانی

رقیبان را امین خویش دانی
ندانی ناید از گرگان شبانی

بدید از حلقه های زلف رویت
چنان کز ظلمت آب زندگانی

بهای بوسه جان گیرد، فروشد
متاع این چنین را رایگانی

خضر بوسیده آن لب ورنه آبی
نمی بخشد حیات جاودانی

چمان سوی چمن بلبل نیاید
که آمد در چمن باد خزانی

فزاید مهر من بیمهری او
مرا بیمهری او مهربانی

(سحاب) ایام پیری چون بود چون
چو پیری بگذرد عهد جوانی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.