۱۷۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۰۸

مکن تکیه زنهار تا میتوانی
به عهد جوانان به عهد جوانی

کی آوردمی تاب این سست مهری؟
نمی بود اگر با من این سخت جانی

نه چندان به عشاق الفت نه دوری
نه پر ساده لوحی نه پر بد گمانی

مده تاج درویشی و کنج عزلت
به تاج فریدون و ملک کیانی

غم از شادمانی بود زانکه در دل
ز شادی غم آمد زغم شادمانی

تو را باشد از ناله ی ناتوانان
فغان و مرا ناله از ناتوانی

گرفتم به دل نیست میل (سحابت)
چه شد آخر اظهار لطف زبانی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.