هوش مصنوعی: شاعر در این متن بیان می‌کند که داشتن فرزند برای او اهمیتی ندارد، زیرا اگر دختر باشد، هرچند بی‌عصمت و بدگهر نباشد، مانند درختی است که ثمری ندارد. اگر پسر باشد، ممکن است از نظر اخلاقی و ظاهری مطلوب نباشد. همچنین، او نگران آینده و شهرت خود است و ترجیح می‌دهد به جای فرزند، میراثی از شعر به جای بگذارد. او معتقد است که نام پدران در طول زمان فراموش می‌شود و تربیت فرزند نیز دشوار است.
رده سنی: 18+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و اجتماعی است که درک آن‌ها نیاز به تجربه و بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند نگرانی درباره آینده و تربیت فرزند ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۱۶ - عقده ی دل

در طالعم اقتضای فرزند
غم نیست مرا اگر نباشد

زیرا که چو دختر است اگرچه
بی عصمت و بد گهر نباشد

نخلی است که کام باغبان را
زآن لذتی از ثمر نباشد

ورز آنکه ززمره ی ذکور است
زاین چند صفت بدر نباشد

گر همچو کسان زشت منظر
خوش صورت و خوش سیر نباشد

گویند که در نسب همانا
از طایفه ی بشر نباشد

ور دور نباشد از دل خلق
ورزشت به هر نظر نباشد

هردم ره او زنند اگر چه
محتاج به سیم و زر نباشد

آن به که به غیر دفتر شعر
از من خلف دگر نباشد

تا هیچ زمان از آن مخاطر
در خاطر من خطر نباشد

فرزند نه و کسی ز فرزند
چون من به جهان سمر نباشد

نام پدران به دهر از اخلاف
روزی دو سه بیشتر نباشد

نام من از این خلف به عالم
وقتی نه که مشتهر نباشد

نه تربیتی که تا چه ارزد
بی دانش و بی هنر نباشد

نه هر نفسیش بایدم گفت
پندی که در او اثر نباشد

نه هر شبش از برای کاری
خوانند و مرا خبر نباشد نباشد

نه باید از انفعال خلقم
از هیچ طرف مقر نباشد

القصه ز قیل و قال فرزند
چیزی بجهان بتر نباشد
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵ - مدح و تاریخ
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.