هوش مصنوعی: این متن به موضوعاتی مانند حیرت و سردرگمی انسان در زندگی، محدودیت‌ها و زنجیرهای درونی و بیرونی که بر او تحمیل شده‌اند، و تلاش برای رهایی از این قیود می‌پردازد. همچنین، به مفاهیمی مانند حرص، طمع، و تلاش برای رسیدن به آرامش و وحدت با خدا اشاره می‌کند. در نهایت، متن بر اهمیت رهایی از نفس و رسیدن به حقیقت و توحید تأکید می‌کند.
رده سنی: 18+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند حرص و طمع و تلاش برای رهایی از قیود درونی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر چالش‌برانگیز باشد.

غزل شمارهٔ ۲۸۹

پیش رفتن را چو پیشان بسته‌اند
بازگشتن را چو پایان بسته‌اند

پس نه از پس راه داری نه ز پیش
کز دو سو ره بر تو حیران بسته‌اند

پس تو را حیران میان این دو راه
عالمی زنجیر در جان بسته‌اند

بی قراری زانکه در جان و دلت
این همه زنجیر جنبان بسته‌اند

چون عدد گویی تو دایم نه احد
هم عدد در تو فراوان بسته‌اند

حرص زنجیر است این سر فهم کن
تا بری پی هرچه زینسان بسته‌اند

حرص باید تا تو زر جمع‌آوری
تا کند وام از تو این زان بسته‌اند

چون عوض خواهی تو زر را گویدت
چار طاقت خلد رضوان بسته‌اند

چون رسی در خلد گوید نفس خلد
از برای نفس انسان بسته‌اند

مرد جانی جمع شود بگذر ز نفس
زانکه دل در تو پریشان بسته‌اند

در علفزاری چه خواهی کرد تو
چون تو را در قید سلطان بسته‌اند

قرب سلطان جوی و مهمانی مخواه
کان خیال از بهر مهمان بسته‌اند

جان به ما ده تا همه جانان شوی
کین همه از بهر جانان بسته‌اند

هم چنین یک یک صفت می کن قیاس
کان همه زنجیر از اینسان بسته‌اند

تو به یک‌یک راه می‌بر سوی دوست
لیک دشوار است و آسان بسته‌اند

چون به پیشان راه بردی، برگشاد
بر تو هر در کان ز پیشان بسته‌اند

چون رسی آنجا شود روشن تو را
پرده‌ای کز کفر و ایمان بسته‌اند

جز به توحیدت نگردد آشکار
آنچه در جان تو پنهان بسته‌اند

جان عطار ای عجب چون سایه‌ای است
لیک در خورشید رخشان بسته‌اند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.