هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و توصیفی، زیبایی و جذابیت معشوق را با استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های زیبا بیان می‌کند. شاعر از چشمان، لب‌ها، و خطوط معشوق به عنوان عناصری جادویی و حیات‌بخش یاد می‌کند که قلب عاشق را تسخیر می‌کنند. همچنین، شاعر به ارزش بالای معشوق و ناتوانی خود در برابر جذابیت‌های او اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و استعاره‌های پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، درک کامل این شعر نیاز به آشنایی با ادبیات کلاسیک و فرهنگ شعر فارسی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۹۰

ز لعلت زکاتی شکر می‌ستاند
ز رویت براتی قمر می‌ستاند

به یک لحظه چشمت ز عشاق صد جان
به یک غمزهٔ حیله‌گر می‌ستاند

سزد گر ز رشک نظر خون شود دل
که داد از جمالت نظر می‌ستاند

خطت طوطی است آب حیوانش در بر
کزان آب حیوان شکر می‌ستاند

زهی ترکتازی که لوح چو سیمت
خطی سبزم آورد و زرمی‌ستاند

مرا نیست زر چون دهم زر ولیکن
دهم در عوض جان اگر می‌ستاند

مرا گفت جان را خطر نیست زر ده
که چشمم زر بی‌خطر می‌ستاند

اگرچه لبت خشک و چشمت تر آمد
مخور غم که زر خشک و تر می‌ستاند

عیار از رخ زرد عطار دارد
زری کان بت سیم‌بر می‌ستاند
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.