هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و رنجهای ناشی از آن سخن میگوید. او از معشوق خود میخواهد که دیگر بر او ستم نکند و وفاداری خود را حفظ کند. همچنین، از درد فراق و نبود معشوق شکایت میکند و امیدوار است که روزی حالش بهبود یابد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از اصطلاحات و استعارههای ادبی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج عشق و فراق ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.
شمارهٔ ۵
تو سر بر من گران داری نگارا
نگویی از چه رو آخر خدا را
مکن بر من جفا و جور از این بیش
که طاقت طاق شد زین جور ما را
ز حد بیرون مبر کز درد مردیم
که حدّی باشد ای دلبر جفا را
چو دل در طرّه ی زلف تو بستیم
سزد گر نشکنی عهد و وفا را
به خون دل منقش می کنم روی
چو در دستم نمی آیی نگارا
تو بر ما گر کسی دیگر گزینی
به جای تو دگر کس نیست ما را
صبا را از سر و زلف تو گفتم
که بویی آورد این بینوا را
ندانستم به دام زلف مشکین
گرفتار آورد دردم صبا را
به شکر آنکه سلطان جهانی
دوا کن گه گهی حال گدا را
نگویی از چه رو آخر خدا را
مکن بر من جفا و جور از این بیش
که طاقت طاق شد زین جور ما را
ز حد بیرون مبر کز درد مردیم
که حدّی باشد ای دلبر جفا را
چو دل در طرّه ی زلف تو بستیم
سزد گر نشکنی عهد و وفا را
به خون دل منقش می کنم روی
چو در دستم نمی آیی نگارا
تو بر ما گر کسی دیگر گزینی
به جای تو دگر کس نیست ما را
صبا را از سر و زلف تو گفتم
که بویی آورد این بینوا را
ندانستم به دام زلف مشکین
گرفتار آورد دردم صبا را
به شکر آنکه سلطان جهانی
دوا کن گه گهی حال گدا را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.