۲۱۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶

رحمی بکن آخر به من خسته خدا را
از حد مبر آخر به دلم جور و جفا را

زین بیش نماندست مرا طاقت هجران
آخر نظری کن به من از لطف خدا را

یک شب ز سر لطف تو بر وعده وفا کن
زین بیش میازار دل خسته ی ما را

از بس که جفا بر من بیچاره پسندی
بر بنده ببخشود ز جورت دل خارا

دردی ز غمت بر دل رنجور ضعیفست
زنهار مکن دور ازین درد دوا را

سلطان جهانی و من از خیل گدایان
بنواز زمانی ز سر لطف گدا را

یک روز وفا کن به خلاف ای بت دلخواه
باشد که بگویند به سر برد وفا را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.