هوش مصنوعی:
این شعر از حافظ، درد و رنج عشق و جفای زمانه را بیان میکند. شاعر از ناکامیهای عاشقانه، بیوفایی دنیا و آرزوی وصال معشوق سخن میگوید. در پایان، امیدواری به لطف الهی و رسیدن به آرامش را نشان میدهد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در شعر وجود دارد که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی عاطفی نیاز دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند جفای زمانه و ناکامیهای عشقی ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.
شمارهٔ ۸
اسباب جهان نیست میسّر دل ما را
آخر که کند حل به جهان مشکل ما را
بر درد دل خلق جهانی چو طبیبی
از لطف دوایی بکن آخر دل ما را
جانا مگر از روز نخستین بسرشتند
با مهر رخ خوب تو گویی گل ما را
از خاکم و از آب ولی آتش عشقت
بر بادِ جفا داد همه حاصل ما را
بودم به خیال آنکه نگردی ز وفایم
دیدی تو خیالات کج باطل ما را؟
مستغرق بحر غم ایام جفاییم
گویی که وجودی نبود ساحل ما را
در گوش دل آمد سحر از هاتف غیبم
کای دوست نکو دار تو آن واصل ما را
آخر که کند حل به جهان مشکل ما را
بر درد دل خلق جهانی چو طبیبی
از لطف دوایی بکن آخر دل ما را
جانا مگر از روز نخستین بسرشتند
با مهر رخ خوب تو گویی گل ما را
از خاکم و از آب ولی آتش عشقت
بر بادِ جفا داد همه حاصل ما را
بودم به خیال آنکه نگردی ز وفایم
دیدی تو خیالات کج باطل ما را؟
مستغرق بحر غم ایام جفاییم
گویی که وجودی نبود ساحل ما را
در گوش دل آمد سحر از هاتف غیبم
کای دوست نکو دار تو آن واصل ما را
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.