هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و دیوانگی خود سخن می‌گوید و بیان می‌کند که دلش به پندها گوش نمی‌دهد. او از عشق به معشوق و رنج‌های ناشی از آن می‌نالد و خود را مانند پروانه‌ای می‌داند که آماده سوختن در راه معشوق است. شاعر همچنین از غم هجران و تأثیرات آن بر روح و جان خود می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و رنج‌های روحی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار بوده و ممکن است برای آن‌ها مناسب نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و احساسات شدید عاشقانه نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۰

بسیار بگفتم دل دیوانه ی خود را
پندم نکند گوش زهی خیره ی خود را

روی تو همی خواهم و خوبست مرا رأی
تدبیر ندارم چه کنم طالع بد را

فریاد ز دست دل خودرأی بلاکش
الحق که به جانم شده دشمن دل خود را

مست است مدام از قدح شوق تو جانم
بر مست ملامت نرسد اهل خرد را

پروانه صفت پیش تو ای شمع جهان سوز
خواهم که بسوزم همگی جسم و جسد را

بلبل صفتم ناله هزارست ز شوقت
ای خار چو من کرده گل روی تو صد را

از دیده چنان سیل محبّت بگشایم
کز سینه ی دشمن ببرم زنگ حسد را

آن روز که در خاک تنم را بسپارند
بر یاد تو چون روضه کنم خاک لحد را

بر جان جهان داغ غم هجر تو تا کی
کم سوز دل سوخته، دارای صمد را
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.