هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و رنجهای آن سخن میگوید. او از معشوق میخواهد که با نرمی و لطف رفتار کند و عاشقان بینوا را نیازارد. همچنین، از زیبایی و بوی خوش معشوق و تأثیر آن بر جهان و جان سخن میگوید و در پایان، از وفاداری خود و ناعادلانه بودن کینهورزی معشوق شکوه میکند.
رده سنی:
15+
این شعر دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیدهتر، فهم آن را برای سنین پایین دشوار میکند.
شمارهٔ ۲۰
به دوش برمفکن آن دو زلف مشکین را
مکش به تیغ جفا عاشقان مسکین را
چه باشد ار به شب وصل شاد گردانی
ز لطف خاطر، بیچارگان غمگین را
ز غبن عنبر سارا چو موم بگدازد
اگر تو باز گشایی دو زلف پرچین را
به رنگ و بوی چنین گر به بوستان گذری
خجل کنی به چمن ارغوان و نسرین را
مشام جان و جهانی یقین برآساید
اگر به شانه زنی زلف عنبرآگین را
چه کرده ام گنهی در جهان بگو با تو
بجز وفا که کمر بسته ای چنین کین را
مکش به تیغ جفا عاشقان مسکین را
چه باشد ار به شب وصل شاد گردانی
ز لطف خاطر، بیچارگان غمگین را
ز غبن عنبر سارا چو موم بگدازد
اگر تو باز گشایی دو زلف پرچین را
به رنگ و بوی چنین گر به بوستان گذری
خجل کنی به چمن ارغوان و نسرین را
مشام جان و جهانی یقین برآساید
اگر به شانه زنی زلف عنبرآگین را
چه کرده ام گنهی در جهان بگو با تو
بجز وفا که کمر بسته ای چنین کین را
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.