هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، به ستایش معشوق و بیان احساسات شاعر نسبت به او می‌پردازد. شاعر معشوق را آیینه‌ی لطف خدا می‌داند و از زیبایی‌های او مانند زلف و لعلش سخن می‌گوید. او از عشق و دلباختگی خود می‌گوید و از معشوق طلب رحمت و توجه می‌کند. شاعر همچنین به مقایسه‌ی خود و معشوق می‌پردازد و عظمت معشوق را در مقابل کوچکی خود قرار می‌دهد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانه‌ی عمیق است که درک آن‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات پیچیده‌ی ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۲۲

ای رخت آیینه ی لطف خدا
زلف تو دلبند و لعلت دلگشا

پادشاه ملک حسنی از کرم
رحمتی کن بر گدا ای پادشا

از وجود خویشتن بیگانه ام
تا شدم با عشق رویت آشنا

ذرّه وارم پیش خورشید رخت
عاجز و سرگشته از روی هوا

روز میدان گرد نعل مرکبت
می شود در چشم عالم توتیا

بر جفایت دل نهادم کز حبیب
بر امید وصل خوش باشد جفا

قهر تو خوشتر که لطف دیگری
از تو نفرین به که از غیری دعا

غم مبادت کز تو گر آید غمی
با خیالت شاد می دارد مرا

چون جهان وقعی ندارد پیش تو
من کجا و حضرت سلطان کجا
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.